دردسر عجیب مرگ ناگهانی پسر جوان برای خواهر و دامادشان
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۴۸۳۹۴
مرد جوان 4 روز بعد از درگیری با خواهر ودامادشان به کام مرگ فرو رفت و پروندهای جنایی پیش روی بازپرس قرار داد!
به گزارش ایران، در روزهای تکاپوی نوروز وقتی عطر شب بو و نقل بیدمشک در خانهشان پیچید، دعوای خواهر و برادری بالا گرفت و خلق همه را تنگ و کامشان را تلخ کرد. اما وقتی چند روز بعد از این درگیری مرد جوان 37 ساله به کام مرگ فرو رفت، شوک و ناباوری هم بر خشم و ناراحتی آنها اضافه شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دوم فروردین امسال مادر خانواده با اعلام شکایت از داماد خود تقاضای رسیدگی به مرگ مشکوک پسرش در خانهشان واقع در محله اتابک کرد.
به این ترتیب رسیدگی به موضوع در دستور کار محمد وهابی بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت و دستور بازداشت داماد خانواده صادر شد. در حالی که شاکی احتمال میداد پسرش در اثر ضربه چماق جان باخته باشد، تحقیقات تیم جنایی روی پرونده آغاز و داماد خانواده به عنوان متهم بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. در حالی که بررسیها نشان میداد پسر جوان 4 روز بعد از درگیری با خواهر و داماد خود جان باخته است، بازپرس پرونده دستور آزادی متهم با قرار وثیقه را صادر کرد تا نتیجه معاینه پزشکی قانونی مشخص شود.
ماجرای درگیری شما با برادرزن چه بود؟
روز حادثه ما در خانه مادر خانمم بودیم که خانمم با برادرش جر و بحثشان شد.وقتی دعوا بالا گرفت دیدم که برادرزنم به سمت خانمم رفت و من برای اینکه روی همسرم دست بلند نکند سمتش رفتم تا جلوی او را بگیرم.او خیلی عصبانی بود و با من درگیر شد.
درگیری همسرت و برادرش به چه دلیل بود و چرا دعوا بالا گرفت؟
گوشی همسرم در خانه مادرش ناگهان ناپدید شد! برادرزنم سابقه دستبرد به وسایل ما و حتی وسایل مادرش را داشت.برای همین همسرم به او گفت گوشی را بدهد او هم ناراحت شد و کار به پرخاشگری و درگیری رسید.
در جریان درگیری به او ضربه زدی؟
من میخواستم از خانه بیرون بروم.چون هردویمان بشدت عصبانی بودیم اما او با یک چوب دنبالم آمد و در کوچه دوباره با هم درگیر شدیم.من چوب را از او گرفتم و چند ضربه به پای او زدم اما ضربه به سرش نزدم.
وقتی متوجه شدید که فوت کرده احتمال ندادید شاید به خاطر درگیری باشد؟
نه اصلاً! چون چهار روز بعد از درگیری با من بود و من و همسرم حتی در مراسم ترحیم او هم شرکت کردیم.برادرزنم اعتیاد داشت.15 سالی میشد که مصرف کننده مواد مخدر بود.فکر میکردم شاید به همین دلیل باشد.
منبع: تابناک
کلیدواژه: داود منظور فطریه سیدمحمد آقامیری عماد افروغ دعای روز بیست و ششم رمضان دردسر عجیب مرگ داود منظور فطریه سیدمحمد آقامیری عماد افروغ دعای روز بیست و ششم رمضان روز بعد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۴۸۳۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وقتی مقتول دستور بخشش قاتلش را داد!
تنها پسرِ زنی که ۷ سال قبل در جنایتی هولناک به قتل رسیده بود، وقتی به دادسرا رفت تا مقدمات اجرای حکم قصاص را فراهم کند نشانهای از مادرش دید که در نهایت تصمیم گرفت قاتل را ببخشد. اما این نشانه چه بود و پسر مقتول چطور متوجه آن شد؟
به گزارش ایسنا، به نقل از همشهری آنلاین: یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانهاش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند.
بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد. همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلا
آنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقه ای کار کردم اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاص
متهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاص
با قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پرونده های قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث صلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدم
میلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم اما به نتیجهای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانهای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانهای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.
انتهای پیام